سرنوشت سوخته ۱۶

سرنوشت سوخته ۱۶ کوک: متاسفم من واقعا......نات: کاشکی روز اول تورو بیمارم انتخاب نمیکردم کاشکی به حرف های استاد گوش میدادم هم مامان بزرگ بود و هم پاهام.............کوک:ات ببین پاهات خوب میشه بهت قول میدم خوب میشه و یک روزی مسابقه دو میزاریم و تو اول میشی تو همین حیات قول میدمات:همه زندگیم بود . زندگیم رو ازم گرفتی بعد میخوای تو این قبرستون بمونم و تو خوبم کنی (با حالت پوکر)من میرم خونه خودم اونجا بمیرم بهتر تا اینجا تو درمانم کنیکوک:ات.......تو نمیتونی بری تمام شرکت و خونه رو الکس برای خودش کردهات:(نگاه درد اور و بغض)اون تنها یادگاری مادر بزرگ بود کوک:تو پیش من میمونی خواهش میکنم ات هر کاری بگی میکنم تا تو منو ببخشیات:فقط یک خواسته دارم ......واسه کسی که باعث مرگش شدم یک مراسم غزاداری بگیر کوک:ات...........ات: لطفا همین یه خواسته رو دادم روز مراسم عزاداریراوی:(
دیدگاه ها (۱۷)

سرنوشت سوخته ۱۷

سرنوشت سوخته ۱۸

سرنوشت سوخته۱۵

سرنوشت سوخته ۱۴

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۳

اسم رمان: jk ✨ دختر ناشناس: اوو( صدای خیلی اهم اهمی) ددی میش...

پارت 6 وقتی دوستش داشتی اما

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط